[٢4]٢4-علیّ بن محمّد، عن سهل بن زیاد، عن إسماعیل بن مهران، عن بعض رجاله، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:
العقل دلیل المؤمن.
[٢4]٢4-امام صادق علیه السّلام فرمود: خرد راهنمای مؤمن است.
[٢5]٢5-الحسین بن محمّد، عن معلّی بن محمّد، عن الوشّاء، عن حمّاد بن عثمان، عن السّریّ بن خالد، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:
قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: یا علیّ لا فقر أشدّ من الجهل و لا مال أعود من العقل.
[٢5]٢5-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: ای علی، تهی دستی ای سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودآورتر از خرد نیست.
[٢6]٢6-محمّد بن الحسن، عن سهل بن زیاد، عن ابن أبی نجران، عن العلاء بن رزین، عن محمّد بن مسلم، عن أبی جعفر علیه السّلام قال:
لمّا خلق اللّه العقل قال له: أقبل فأقبل ثمّ قال له: أدبر فأدبر فقال: و عزّتی و جلالی ما خلقت خلقا أحسن منک، إیّاک آمر و إیّاک أنهی و إیّاک أثیب و إیّاک أعاقب.
[٢6]٢6-امام باقر علیه السّلام فرمود: چون خدا خرد را آفرید به او فرمود: پیش آی، پیش آمد؛ سپس فرمود: بازگرد، پس بازگشت؛ پس فرمود: به بزرگی و شکوهم سوگند، آفریده ای نیکوتر از تو نیافریدم. تنها تو را فرمان دهم و تو را بازدارم و تنها تو را پاداش دهم و تو را کیفر کنم.
[٢٧]٢٧-عدّه من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن الهیثم بن أبی مسروق النّهدیّ، عن الحسین بن خالد، عن إسحاق بن عمّار قال:
قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام: الرّجل آتیه و أکلّمه ببعض کلامی فیعرفه کلّه و منهم من آتیه فأکلّمه بالکلام فیستوفی کلامی کلّه ثمّ یردّه علیّ کما کلّمته و منهم من آتیه فأکلّمه فیقول: أعد علیّ فقال: یا إسحاق و ما تدری لم هذا؟ قلت: لا، قال: الّذی تکلّمه ببعض کلامک فیعرفه کلّه فذاک من عجنت نطفته بعقله و أمّا الّذی تکلّمه ببعض کلامک فیعرفه کلّه فذاک من عجنت نطفته بعقله و أمّا الّذی تکلّمه فیستوفی کلامک ثمّ یجیبک علی کلامک فذاک الّذی رکّب عقله فیه فی بطن أمّه، و أمّا الّذی تکلّمه بالکلام فیقول: أعد علیّ فذاک الّذی رکّب عقله فیه بعد ما کبر فهو یقول لک: أعد علیّ.
[٢٧]٢٧-اسحاق بن عمّار گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: نزد مردی می روم و بخشی از سخنم را به او می گویم و او همۀ مقصودم را درمی یابد و کسی هم هست که نزدش می روم و سخنم را می گویم و او همۀ سخنم را درمی یابد و بنابر سخن من، پاسخ می دهد و نزد مرد دیگری می روم و سخنم را می گویم. او می گوید: بازگوی. امام علیه السّلام فرمود: ای اسحاق! می دانی چرا چنین است؟ عرض کردم: نه. فرمود: آنکه همۀ سخنت را با بخشی از گفتارت درمی یابد، کسی است که نطفه اش با خردش در هم آمیخته است و آن کس که همۀ سخنت را به او می گویی و درمی یابد و پاسخت را می دهد، کسی است که خردش در شکم مادر با او درآمیخته است و آنکه وقتی با او سخن گویی، می گوید: دیگربار بازگو، کسی است که پس از بزرگ شدن خردش با او آمیخته شده است؛ از این رو اوست که می گوید: بازگوی.
[٢٨]٢٨-عدّه من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن بعض من رفعه، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:
قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: إذا رأیتم الرّجل کثیر الصّلاه کثیر الصّیام فلا تباهوا به حتّی تنظروا کیف عقله.
[٢٨]٢٨-امام صادق علیه السّلام از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده که فرمود: وقتی مردی را دیدید که بسیار نماز می گزارد و بسیار روزه می دارد، به او ننازید تا آنگاه که دریابید خردش چگونه است.
[٢٩]٢٩-بعض أصحابنا رفعه، عن مفضّل بن عمر، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:
یا مفضّل لا یفلح من لا یعقل و لا یعقل من لا یعلم و سوف ینجب من یفهم و یظفر من یحلم و العلم جنّه و الصّدق عزّ و الجهل ذلّ و الفهم مجد و الجود نجح و حسن الخلق مجلبه للمودّه و العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس و الحزم مساءه الظّنّ ( اَلْحَزْمُ مِشْکَاهُ اَلظَّنِّ ) و بین المرء و الحکمه نعمه العالم و الجاهل شقیّ بینهما و اللّه ولیّ من عرفه و عدوّ من تکلّفه و العاقل غفور و الجاهل ختور و إن شئت أن تکرم فلن و إن شئت أن تهان فاخشن و من کرم أصله لان قلبه و من خشن عنصره غلظ کبده و من فرّط تورّط و من خاف العاقبه تثبّت عن التّوغّل فیما لا یعلم و من هجم علی أمر بغیر علم جدع أنف نفسه و من لم یعلم لم یفهم و من لم یفهم لم یسلم و من لم یسلم لم یکرم و من لم یکرم یهضم و من یهضم کان ألوم و من کان کذلک کان أحری أن یندم.
[٢٩]٢٩-امام صادق علیه السّلام فرمود: ای مفضل، هر که تعقل نکند رستگار نشود و تعقل بی دانش میسور نگردد، هر که بفهمد بزودی نجیب و بزرگوار گردد و هر که بردبار باشد پیروز شود، دانش سپر ناگواریها و راستی مایه عزت است و نادانی خواری است، فهم بزرگی است و جود کامروائی، خوش خلقی دوستی آرد و هر که به دوران خود دانا باشد اشتباه فراوان نکند، دور اندیشى، چراغدان گمانه زنى است، نعمت و جود عالم میانجی میان مردم است و حکمت، تنها نادان است که در این میان بدبخت است، خداوند، دوست کسى است که او را بشناسد و دشمن کسى است که لاف خداشناسى زند، خردمند پر گذشت است و نادان پر غرور، اگر خواهی گرامی باشی نرمش کن و اگر خواهی زبون گردی درشتی نما، پاک طینت، دل نرم است و بد اصل سخت دل، هر که تقصیر کند به پرتگاه افتد و هر که از عاقبت ترسد ندانسته گام برندارد، هر که ندانسته به کاری هجوم کند بینی خود را بریده، هر که نداند، فهم مطلب نتواند، و هر که نفهمد سالم نباشد و هر که سالم نباشد گرامی نبود و هر که گرامی و محترم نبود خرد شود و هر که خرد شود شایسته ملامت باشد و هر که چنین باشد سزاوار پشیمانی است.
[٣٠]٣٠-محمّد بن یحیی، رفعه قال:
قال أمیر المؤمنین علیه السّلام من استحکمت لی فیه خصله من خصال الخیر احتملته علیها و اغتفرت فقد ما سواها و لا أغتفر فقد عقل و لا دین، لأنّ مفارقه الدّین مفارقه الأمن فلا یتهنّأ بحیاه مع مخافه و فقد العقل فقد الحیاه و لا یقاس إلاّ بالأموات.
[٣٠]٣٠-امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود: کسی را که آگاه شوم بر یکی از خصلت های نیک استوار است، بپذیرم و از نداشتن خصلت های نیک دیگر، چشم پوشم؛ ولی از نداشتن خرد و دین نگذرم؛ زیرا جدایی از دین، جدایی از امان یافتگی است و زندگی همراه با هراس [و ناامنی]، گوارا نباشد و نداشتن خرد، نداشتن زندگانی است و بی خردان تنها با مردگان مقایسه شوند.
[٣١]٣١-علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن موسی بن إبراهیم المحاربیّ، عن الحسن بن موسی، عن موسی بن عبد اللّه، عن میمون بن علیّ، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:
قال أمیر المؤمنین علیه السّلام: إعجاب المرء بنفسه دلیل علی ضعف عقله
[٣١]٣١-امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود: خودبزرگ بینی انسان، نشانۀ کم خردی اوست.
[٣٢]٣٢-أبو عبد اللّه العاصمیّ، عن علیّ بن الحسن، عن علیّ بن أسباط، عن الحسن بن الجهم، عن أبی الحسن الرّضا علیه السّلام قال:
ذکر عنده أصحابنا و ذکر العقل قال: فقال علیه السّلام لا یعبأ بأهل الدّین ممّن لا عقل له قلت: جعلت فداک إنّ ممّن یصف هذا الأمر قوما لا بأس بهم عندنا و لیست لهم تلک العقول فقال: لیس هؤلاء ممّن خاطب اللّه إنّ اللّه خلق العقل فقال له:
أقبل فأقبل و قال له أدبر فأدبر، فقال: و عزّتی و جلالی ما خلقت شیئا أحسن منک أو أحبّ إلیّ منک، بک آخذ و بک أعطی.
[٣٢]٣٢-حسن جهم گوید: نزد امام رضا علیه السّلام از یاران و شیعیان آن حضرت سخن به میان آمد و نیز از خرد سخن به میان آمد امام علیه السّلام فرمود: به دینداری که خرد ندارد، اعتنایی نکنند. عرض کردم: قربانت گردم! گروهی از مردمی امامت را باور دارند و ما بر آنها نقصی نمی بینیم درحالی که آن خرد را دارا نیستند.
فرمود: آنان مورد خطاب خدا نیستند. خدا خرد را آفرید و به او فرمود: پیش آی، پس پیش آمد و فرمود: بازگرد، پس بازگشت. آن گاه فرمود: به بزرگی و شکوهم سوگند، چیزی بهتر و دوست داشتنی تر از تو نیافریدم. به سبب تو، بندگان را بازخواست کنم و ببخشایم.
[٣٣]٣٣-علیّ بن محمّد، عن أحمد بن محمّد، بن خالد، عن أبیه، عن بعض أصحابنا، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:
لیس بین الإیمان و الکفر إلاّ قلّه العقل قیل: و کیف ذاک یا ابن رسول اللّه؟ قال: إنّ العبد یرفع رغبته إلی مخلوق فلو أخلص نیّته للّه لأتاه الّذی یرید فی أسرع من ذلک.
[٣٣]٣٣-امام صادق علیه السّلام فرمود: میان ایمان و کفر جز کم خردی نباشد.
عرض شد: ای پسر پیغمبر، چگونه چنین باشد؟ فرمود: بندۀ خدا خواسته اش را نزد آفریدۀ خدا می برد در حالی که اگر نیّتش را برای خدا پیراسته سازد آنچه را که می خواهد شتابان تر به دست آرد.
[٣4]٣4-عدّه من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن عبید اللّه الدّهقان، عن أحمد بن عمر الحلبیّ، عن یحیی بن عمران، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال:
کان أمیر المؤمنین علیه السّلام یقول: بالعقل استخرج غور الحکمه و بالحکمه استخرج غور العقل و بحسن السّیاسه یکون الأدب الصّالح قال: و کان یقول: التّفکّر حیاه قلب البصیر کما یمشی الماشی فی الظّلمات بالنّور بحسن التّخلّص و قلّه التّربّص.
[٣4]٣4-امام صادق علیه السّلام روایت نموده که امیر مؤمنان علیه السّلام می فرمود: ژرفای حکمت، با خرد و ژرفای خرد با حکمت پدیدار شود. نیک تدبیری، مایۀ ادب شایسته است و نیز همواره می فرمود: اندیشه، مایۀ زنده مانی دل انسان بینا است؛ رونده در تاریکی به وسیله نور گام بردارد همانگونه که گام سپارندۀ در تاریکی، [چون]با نور گام سپارد به نیکی [از تاریکی]نجات یابد و درنگش اندک باشد.
[٣5]٣5-عدّه من أصحابنا، عن عبد اللّه البزّاز، عن محمّد بن عبد الرّحمن بن حمّاد، عن الحسن بن عمّار، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام:
فی حدیث طویل إنّ أوّل الأمور و مبدأها و قوّتها و عمارتها الّتی لا ینتفع بشیء إلاّ به العقل الّذی جعله اللّه زینه لخلقه و نورا لهم فبالعقل عرف العباد خالقهم و أنّهم مخلوقون و أنّه المدبّر لهم و أنّهم المدبّرون و أنّه الباقی و هم الفانون و استدلّوا بعقولهم علی ما رأوا من خلقه، من سمائه و أرضه و شمسه و قمره و لیله و نهاره و بأنّ له و لهم خالقا و مدبّرا لم یزل و لا یزول و عرفوا به الحسن من القبیح و أنّ الظّلمه فی الجهل و أنّ النّور فی العلم فهذا ما دلّهم علیه العقل. قیل له: فهل یکتفی العباد بالعقل دون غیره؟ قال: إنّ العاقل لدلاله عقله الّذی جعله اللّه قوامه و زینته و هدایته علم أنّ اللّه هو الحقّ و أنّه هو ربّه و علم أنّ لخالقه محبّه و أنّ له کراهیه و أنّ له طاعه و أنّ له معصیه فلم یجد عقله یدلّه علی ذلک و علم أنّه لا یوصل إلیه إلاّ بالعلم و طلبه و أنّه لا ینتفع بعقله إن لم یصب ذلک بعلمه فوجب علی العاقل طلب العلم و الأدب الّذی لا قوام له إلاّ به.
[٣5]٣5-امام صادق علیه السّلام در حدیثی فرمود : آغاز کارها و سرچشمه و نیرو و آبادانی آن، خرد می باشد که هیچ چیزی ثمر ندهد جز به خرد. خردی که خدا آن را آراستگی و روشنایی آفریدگانش نهاد. با خرد، بندگان آفریدگار خود را بشناسند و آگاه شوند که آنان آفریده شدگانند و او تدبیرکننده و آنها تدبیرشدگان اویند و او پایدار و آن ها ناپایدارند. با خردشان بر آنچه که از آفریده اش، از آسمان و زمین، خورشید و ماه و شب و روزش می بینند برهان آورند که خود آنان و این آفریده ها، آفریننده و تدبیرکننده ای دارند که نابودی نیافته و نیابد. با خرد، زیبا را از زشت بازشناسند و دریابند که تاریکی در نادانی نهفته است و روشنی در دانش. این است آنچه خرد به آن راه نمود.
عرض کردند: آیا بندگان می توانند تنها به خرد بسنده کنند؟ فرمود: همانا خردمند با راهنمایی همان خردی که خداوند آن را، استواری و آراستگی و مایۀ هدایتش قرار داده است، دریابد که خداوند حق و پروردگار اوست و دریابد که برای آفریدگارش، پسند و ناپسند و فرمانبری و نافرمانی است و خردش را به تنهایی، راهنمای بر اینها، نمی بیند و درمی یابد که جز با جوییدن دانش به اینها دست نمی یابد و اگر به وسیله دانشش به اینها نرسد، خردش او را سودی نبخشیده است، پس بر خردمند واجب است که دانش و ادب بجوید که بی آن، استوار نماند.
[٣6]٣6-علیّ بن محمّد، عن بعض أصحابه، عن ابن أبی عمیر، عن النّضر بن سوید، عن حمران و صفوان بن مهران الجمّال قالا:
سمعنا أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول: لا غنی أخصب من العقل و لا فقر أحطّ من الحمق و لا استظهار فی أمر بأکثر من المشوره فیه.
و هذا آخر کتاب العقل [و الجهل]و الحمد للّه وحده و صلّی اللّه علی محمّد و آله و سلّم تسلیما.
[٣6]٣6-امام صادق علیه السّلام می فرمود: توانگری ای پربارتر از خرد و تنگدستی ای پست تر از نابخردی نیست و در هر کاری، یاری جویی ای فزون تر از مشورت نباشد.
و این پایان کتاب خرد [و نادانی است.]
و الحمد للّه وحده و صلّی اللّه علی محمّد و آله و سلّم تسلیما.