حدیث 28
28 - حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِیمٍ الْقُرَشِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ النَّیْسَابُورِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَیْسَ مِنْ قَوْلِکَ أَنَّ الْأَنْبِیَاءَ مَعْصُومُونَ قَالَ :
بَلَى قَالَ فَسَأَلَهُ عَنْ آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَکَانَ فِیمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی إِبْرَاهِیمَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأى کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَقَالَ الرِّضَا ع إِنَّ إِبْرَاهِیمَ ع وَقَعَ إِلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ صِنْفٍ یَعْبُدُ الزُّهَرَةَ وَ صِنْفٍ یَعْبُدُ الْقَمَرَ وَ صِنْفٍ یَعْبُدُ الشَّمْسَ وَ ذَلِکَ حِینَ خَرَجَ مِنَ السَّرَبِ الَّذِی أُخْفِیَ فِیهِ فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ وَ رَأَى الزُّهَرَةُ قالَ هذا رَبِّی عَلَى الْإِنْکَارِ وَ الِاسْتِخْبَارِ فَلَمَّا أَفَلَ الْکَوْکَبُ قالَ- لا أُحِبُّ الآْفِلِینَ لِأَنَّ الْأُفُولَ مِنْ صِفَاتِ الْمُحْدَثِ لَا مِنْ صِفَاتِ الْقَدِیمِ- فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی عَلَى الْإِنْکَارِ وَ الِاسْتِخْبَارِ فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ فَلَمَّا أَصْبَحَ وَ رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ مِنَ الزُّهَرَةِ وَ الْقَمَرِ عَلَى الْإِنْکَارِ وَ الِاسْتِخْبَارِ لَا عَلَى الْإِخْبَارِ وَ الْإِقْرَارِ- فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ لِلْأَصْنَافِ الثَّلَاثَةِ مِنْ عَبَدَةِ الزُّهَرَةِ وَ الْقَمَرِ وَ الشَّمْسِ- یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ. إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ إِنَّمَا أَرَادَ إِبْرَاهِیمُ بِمَا قَالَ أَنْ یُبَیِّنَ لَهُمْ بُطْلَانَ دِینِهِمْ وَ یُثْبِتَ عِنْدَهُمْ أَنَّ الْعِبَادَةَ لَا تَحِقُّ لِمَا کَانَ بِصِفَةِ الزُّهَرَةِ وَ الْقَمَرِ وَ الشَّمْسِ وَ إِنَّمَا تَحِقُّ الْعِبَادَةُ لِخَالِقِهَا وَ خَالِقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کَانَ مَا احْتَجَّ بِهِ عَلَى قَوْمِهِ مِمَّا أَلْهَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ آتَاهُ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلى قَوْمِهِ فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
و الحدیث طویل أخذنا منه موضع الحاجة و قد أخرجته بتمامه فی کتاب عیون أخبار الرضا ع
ترجمه :
حدیث کرد ما را تمیم بن عبد الله بن تمیم قریشی «رضی» گفت که حدیث کرد مرا پدرم از حمدان بن سلیمان نیشابوری از علی بن محمد بن جهم که گفت در مجلس مأمون حاضر شدم و علی بن موسی الرضا(علیه السّلام)در نزد او بود پس مأمون به آن حضرت گفت که یا ابن رسول الله آیا از گفتار تو این نیست که پیغمبران خدا معصوم اند فرمود بلی راوی میگوید که پس آن حضرت را از چند آیه از قرآن سؤال نمود و در میان آنچه او را سؤال کرد این بود که به حضرت گفت مرا خبر ده از شرح قول خدای عز و جل در باب ابراهیم « فَلَمّا جَنَّ عَلَیْهِ اَللَّیْلُ رَأی کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی » یعنی پس چون درآمد بر او شب و تاریکی همۀ زمین را پوشید ستارۀ درخشانی را دید گفت که این پروردگار من است .
حضرت امام رضا (علیه السّلام) فرمود که ابراهیم (علیه السّلام) بسوی سه قسم از مردم واقع شد یک قسم ناهید را می پرستیدند و قسمی ماه را می پرستیدند و قسمی دیگر آفتاب را پرستش می نمودند و این در هنگامی بود که از غاری که در آن پنهان شده بود بیرون آمده بود پس چون شب بر او در آمد و تاریکی او را پوشید و ستارۀ ناهید را دید گفت که این پروردگار من است بر وجه انکار و استخبار یعنی طلب و خبر و آگاهی که او را به حقیقت آن خبر دهند نه بر وجه اقرار و اخبار
پس آن هنگام که آن ستاره فرو رفت و غروب نمود گفت که من فروروندگان را دوست نمیدارم زیرا که فرو رفتن از صفات چیزی است که حادث شده و دیگری او را پدید آورده نه از صفات قدیم که همیشه بوده بی آنکه کسی او را بوجود آورده باشد پس آن هنگام که ماه را دید بر آینده و در حالی که در طلوع آغاز نموده بود گفت که این پروردگار من است بر وجه انکار و استخبار پس آن هنگام که فرو رفت و روی بغروب نهاد که از دائره نصف النهار بجانب مغرب میل کرد گفت هر آینه اگر پروردگارم مرا هدایت نکند و بر وجه لطف و توفیق راه راست بمن ننماید البته از گروه گمراهان خواهم بود .
پس آن هنگام که صبح کرد و آفتاب را دید بر آینده گفت که این پروردگار من است این بزرگتر است از ناهید و ماه و این سخن را بر وجه انکار و استخبار گفت نه بطور اخبار و اقرار بطریقی که گذشت پس آن هنگام که آفتاب فرو رفت ابراهیم (علیه السّلام) به آن سه قسم از پرستندگان ناهید و ماه و آفتاب گفت که «یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ »
یعنی ای گروه من بدرستی که من بیزارم از آنچه شما به انباز میگیرید با خدا یا از شریک ساختن شما چیزهای محدثه محتاجه را که بمحدث و موجد احتیاج دارند بدرستی که من متوجه ساختم روی خود را یعنی دین خود را خالص گردانیدم یا روی خود را متوجه گردانیدم بر آن کسی را که آفرید آسمانها و زمین را در حالی که میل کننده ام از همۀ ادیان باطله و رو آورنده ام بدین توحید و از جملۀ شرک آورندگان نیستم .
و جز این نیست که ابراهیم به آنچه گفت خواست که بطلان دین ایشان را از برای ایشان ظاهر و بیان کند و در نزد ایشان ثابت و پا بر جای شود که پرستش درست نباشد از برای آنچه به صفت ناهید و ماه و آفتاب باشد و جز این نیست که پرستش درست باشد از برای آفرینندۀ آنها و آفرینندۀ آسمانها و زمین و آنچه ابراهیم بواسطۀ آن بر قومش حجت آورد و استدلال کرد از جملۀ آنها است که خدای عز و جل آن را به او الهام فرموده آن را به او عطا نموده بود چنان که خدای عز و جل فرموده که : «وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلی قَوْمِهِ »
یعنی و این حجت مذکوره حجت و برهان ما است که عطاء نمودیم و دادیم آن را به ابراهیم تا بآن بر گروه خویش حجت آورد پس مأمون گفت که از برای خدا است نیکی و بسیاری خیر و نفع تو یا ابن رسول اللّه .
و مؤلف میگوید که این حدیث طولانی است و ما از آن موضع حاجت را فرا گرفتیم و این را بتمامه در کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السّلام)اخراج کرده ام .